در میان کوچه به همره تو بودم
از غم تو آن دم شعر عزا سرودم
دست من گرفتی ، و بردی ، میان کوچه های غم
تا ببینم آن ماجرا را ، ای کعبه ی درد و الم
نانجیبی آمد ، به سویت ، راه تو در کوچه گرفت
زان پس این دل من ، برای ، تو هر نفس نوحه گرفت
ای جوان مادرم ، ای گل پرپرم ، یاس ارغوانی من
******
ماجرای غم را به اوج خود رساندم
با دو دست خود گرد چادرت تکاندم
سوی خانه رفتیم و دستت ، میان دست مجتبی
روی خود گرفته، به چادر ، تا که نبیند مرتضی
تا ابد بسوزد ، ز غصه ، این طفل چون ستاره ات
در میان دستم ، گرفتم ، شکسته گوشواره ات
ای جوان مادرم ، ای گل پرپرم ، یاس ارغوانی من
شاعر : حسین رضائیان
- یکشنبه
- 2
- اسفند
- 1394
- ساعت
- 16:34
- نوشته شده توسط
- حمید
- شاعر:
-
حسین رضائیان
ارسال دیدگاه