عزای معصومه آن دخت جوان آمده
مرغ دل شیعیان چه نوحه خوان آمده
سیه بپوشیده قم به سوگ آن حضرتش
مشهد پاک رضا به سر زنان آمده
سوی عدم پر کشید فاطمه دیگری
موسی کاظم نگر گریه کنان آمده
سخت بود این عزا بر همه آل علی
حضرت زهرا نگر مویه کنان آمده
گرم عزاداریند جمله ی اهل ولا
نگر به مولا رضا که میزبان آمده
خون به جگر دارد او زهجر خواهر به دل
بهار معصومه اش رو به خزان آمده
رضا حسین باشد وخواهر او زینب است
دوباره از کربلا سخن میان آمده
به کربلا خواهری داده برادر زدست
به قم برادر نگر سینه زنان آمده
شاعر : اسماعیل تقوایی
- یکشنبه
- 29
- فروردین
- 1395
- ساعت
- 8:50
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
اسماعیل تقوایی
ارسال دیدگاه