ملیكه ی ارض و سماء ، ای زینب امام رضاع
كی میدونه درد غربت،چه جوری آروم می گیره
كی میدونه ، چقدر سخته، كسی تو غربت بمیره
ای ابر بی بارون ببار،بر دشت و بر هامون ببار
در عزای اون، نیمه جونی، كه بین نامردا اسیره
چشم براه یه، آشنا مونده ،تا به راه اون بمیره
ملیكه ی ارض و سماء ، ای زینب امام رضاع
توی مهتاب نگاهت، فقط از شب كینه داره
روی لب های عطش بارش، نوایی دیرینه داره
می ذاره رو خاكا سرش، با ذكر زهرا مادرش
تك ستاره ی، غربت شبهاش ،می رسه آخر به پیشش
مثل بارونه، وقتی می زاره، سر رو دامن حبیبش
ملیكه ی ارض و سماء ، ای زینب امام رضاع
نگاهش می گه كه انگار، غروب غم روبروشه
شده كاری ،همون زهری، كه یك عمره در گلوشه
حجره شده كرببلا،بالا گرفته روضه ها
چشمه می جوشه، زیر پای این، چشمه ای كه روضه خونه
این دم آخر ، از مدینه تا كربلا داره نشونه
ملیكه ی ارض و سماء ، ای زینب امام رضاع
شاعر:سید مجید بنی فاطمه
- پنج شنبه
- 10
- اسفند
- 1391
- ساعت
- 15:46
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه