• دوشنبه 3 دی 03


فصل پرواز -( شانه هامان ،قلمرو شب بود )

23228
2

  به لاله های سرخ انقلاب


شانه هامان ،قلمرو شب بود
روزگار شکستن پــــــــــر ها

خنجر تیـــرگی فرو می رفت
در تن آفتاب بــــــــــــــاورها

 
فصل زخم و نمک، زمانه ی آه
فصل در هم شکستن ما بــود

هم گلوی بریده ی مهتـــــــاب
هم مزار ستاره، آنجــــــــا بود
 

خشکی و آتش وعطش را باغ
جای سبزینه ها به تن می کرد

هر درختی جوانـــــه هایش را
زیر خــاک ستم ، کفن می کرد

 نخل های بلنـــــــــــــــد آزادی
دار هر سرو و هر صنوبـــر بود

شبنم گونــــه های گل ها هم
خون مظلوم صد کبـــــــوتر بود

 
حرف سبـــــز بــرادری ، ممنوع
فصل شمشیر و کینه و غم بود

جــــای جولان کرکسان، بسیار
سقف پـــرواز کاکلی ، کم بــود ...

 
تا که خورشیـــد مهربان، خندیـد
روشنی را به رنگ دل ها دوخت

با گل و سبزه ، همزبانی کــــرد
عاشقی را به لالــــه ها آموخت

 
خاک ، سرگرم مهــــربانی شد
خنده ی غنچه را به صحرا داد

نقش مرداب ، از ضمیرش رفت
آ ب و آییــــــنه ، رود و دریا داد

 
بــــاد آشفته ، عاشقی ها کرد
با درخت نجیب هشیـــــــــاری

کوچه با کوچه ، مهربان تر شد
در خیـــــابــان سبـــــز بیداری

شاعر : فضل الله قاسمی

  • یکشنبه
  • 29
  • فروردین
  • 1395
  • ساعت
  • 12:10
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران