خلق کرده حق به پاس ناز تو احساس را
در نگاه دیگران کردی تداعی یاس را
اوج احساساتی و دارم یقین در خلقتت
خرج کرده حضرت رب واژه وسواس را
نازهای دخترانه داری و با خنده ات
میتوانی بر سر ذوق آوری عباس را
فاطمه در قاب کوچک بودی و زینب شدی
برده ای در قعر حیرت فکر خلق الناس را
طرز رفتار پدر با تو به ما اثبات کرد
بسته ای از پشت دست آدم حساس را
برق زد تا چشمت از شوق ملاقات حسین
از نوا انداخت بی شک ارزش الماس را
دوش عباس است جایت مطمئنا که عمو
ثبت کرده پای تو این جایگاه خاص را
صبر را بیچاره کردی شام را ویرانه تر
بر زمین کوبانده ای قوم خدانشناس را
از حجاب و صورت وقد خم تو روشن است
حمل کردی با خود از صدیقه این میراث را
شاعر : علی اکبر نازک کار
- جمعه
- 14
- خرداد
- 1395
- ساعت
- 14:48
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
علی اکبر نازک کار
ارسال دیدگاه