امید آمده امیدوار می مانم
به ذوق آمدنش بی قرار می مانم
نوید صبح رسیده ، شبیه دست سحر
برای بدرقۀ شام تار می مانم
چنان به شوق عبورش نشسته ام که اگر
جهان خزان بشود ، من بهار می مانم
کنار می کشم از هرچه غیر اوست ولی
میان معرکه ی انتظار می مانم
خبر رسیده شبیه حسین می آید
شبیه "جون" ، چنان پا به کار می مانم
دهید مژده به یاران ، بهار نزدیک است
به سر رسیدن این انتظار نزدیک است
نگاه فاطمه از چشم های او پیداست
نبی خصال و حسن سیرت و علی سیماست
صدای خون خدا می رسد ز حنجره اش
شکوهمند شبیه شهید کرب و بلاست
اگرچه همنفس ذوالفقار می آید
ولی به رنگ لطافت ، به رنگ مهر و وفاست
درست عین علی رحمتی ست بی پایان
درست عین علی جلوه ای ز خشم خداست
طلوع می کند آن ماه چارده معصوم
ظهور مشرق امروز یا همین فرداست
دوباره قاصدکی روی شانه ی باد است
قرار منتظران نیمه های خرداد است
شاعر : محمد بختیاری
- یکشنبه
- 16
- خرداد
- 1395
- ساعت
- 13:15
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
محمد بختیاری
ارسال دیدگاه