مدح دلیل المتحیرین فی الجنه امیرالمومنین (ع)
میان صحن مولایم به می آلوده میخوانم
خوشم از اینکه نامش را در این محدوده میخوانم
چنان عبدی که خود را بر خدایش سوده میخوانم
از آنکه هست ، نه ، بلکه، از آنکه بوده میخوانم
غلامی غلامان امیر ملک دین عشق است
جدایی از علی زشت است امیرالمومنین عشق است
در آخر قسمت هر گردنی قلاده خواهد شد
هر آنکس که ، برای راه حق آماده خواهد شد
فقط با بندگی مرتضی آزاده خواهد شد
اگر دل بند او باشد چه فوق العاده خواهد شد
میان صور نای نیشکرها این طنین عشق است
جدایی از علی زشت است امیرالمومنین عشق است
کرامت را به معنای اتم هرکس که معنا کرد
پس از آن با لب جانش دمادم وصف مولا کرد
علی تا آخر عمر شریفش ترک دنیا کرد
عنایت بر زمینی ها ، کرم بر آسمانها کرد
ز سین گیسوی حیدربچینم هشت سین عشق است
جدایی از علی زشت است امیرالمومنین عشق است
شنیدم از ازل حیدر دل از افلاک می برده
علی در آسمان ها هم درخت تاک می برده
و جبریل امین جان را به استمساک می برده
ملک دل را به او می داده و کولاک می برده
نخواهد شد کسی اما اگر شد این چنین عشق است
جدایی از علی زشت است، امیرالمومنین عشق است
خدا را شکر تا روز ابد در شور شیرینم
دلم دریای عشق یار و دلبر شور شیرینم
به صحن دیده می بینم من آخر شور شیرینم
و چون تاجی گذارم روی این سر شور شیرینم
به سمع شمع جانم این نوای دلنشین عشق است
جدایی از علی زشت است، امیرالمومنین عشق است
شاعر : جعفر ابوالفتحی
- یکشنبه
- 23
- خرداد
- 1395
- ساعت
- 5:45
- نوشته شده توسط
- خادم مولا
- شاعر:
-
جعفر ابوالفتحی
ارسال دیدگاه