یا صاحب الزمان (عج)
نگو چرا ز نخل غم ثمر درست می کنم
برای تیر هجر تو جگر درست می کنم
تمام روز را تو زخم می زنی به بال من
و من ز صبح تا به شام ، پَر درست می کنم
نهفته رو قدم نزن فضول شهر غیبتم
ز رو اگر نشد ز بو خبر درست می کنم
تو پای لب شوی قدم نهی به روی این لبم
ز کام خشک خویش بوسِ تر درست می کنم
هزار سال ، شامِ تیره ام سحر نگشته است
اگر تو ماه من شوی سحر درست می کنم
نیامدی و من چو شمع کسر می شوم گَلم
فقط از این نیامدن ، ضرر درست می کنم
میان جاده می نشینم و تکان نمی خورم
برای شهر خود دوباره شر درست میکنم
همه جهان ز نیشکر ، شکر درست می کنند
من از نی نگاه تو ، شکَر درست می کنم
تو لطف کن فقط بیا به جنگ خار و خاشها
برای سینه ات ز جان سپَر درست می کنم
شاعر : جعفر ابوالفتحی
- چهارشنبه
- 2
- تیر
- 1395
- ساعت
- 11:37
- نوشته شده توسط
- خادم المهدی (عج)
- شاعر:
-
جعفر ابوالفتحی
ارسال دیدگاه