رو به پایان می رود ماه خدا
حیف می گردم ز الطافش جدا
می رود ماه پر از تاثیرها
بس رقم خورده در آن تقدیر ها
ماه شرم معصیتکاران زحق
که در آن افتاده شیطان از رمق
می رود این ماه و حسرت می برم
در فراغش من گریبان می درم
خاطراتی خوش از آن در خاطرم
سرخوش از الطاف حی قادرم
خاطرات خوب افطار و سحر
ریزش اشک ندامت از بصر
یاد آن شبهای قدر پربها
صوت قرآن ومناجات و دعا
می رود آن که سراسر خوب بود
بین هر پیر و جوان محبوب بود
می رود اما پس از سالی دگر
باز می گردد دوباره از سفر
از خدا خواهم که در سال دگر
باشم و ببینم مه نیکو ثمر
حیف می گردم ز الطافش جدا
می رود ماه پر از تاثیرها
بس رقم خورده در آن تقدیر ها
ماه شرم معصیتکاران زحق
که در آن افتاده شیطان از رمق
می رود این ماه و حسرت می برم
در فراغش من گریبان می درم
خاطراتی خوش از آن در خاطرم
سرخوش از الطاف حی قادرم
خاطرات خوب افطار و سحر
ریزش اشک ندامت از بصر
یاد آن شبهای قدر پربها
صوت قرآن ومناجات و دعا
می رود آن که سراسر خوب بود
بین هر پیر و جوان محبوب بود
می رود اما پس از سالی دگر
باز می گردد دوباره از سفر
از خدا خواهم که در سال دگر
باشم و ببینم مه نیکو ثمر
شاعر : اسماعیل تقوایی
- یکشنبه
- 13
- تیر
- 1395
- ساعت
- 5:34
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
اسماعیل تقوایی
ارسال دیدگاه