امشب دلم هوای تو دارد... هوای تو
با اشک و ندبه پر زده تا سامرای تو
قَلْبِي لَكُمْ مُسَلِّمٌ وَ رَأْيِي لَكُمْ تَبَعٌ[1]
لبریزم از محبت و مهر و ولای تو
چشمانتظار آمدنت مادری غریب
تا در طواف کعبه بپیچد صدای تو
دستی برآر و ذکر فرج را خودت بخوان
چون مستجاب میشود امشب دعای تو
اَشکو الِیکَ غربتی[2]... آقای من کجاست؟
کی میدهد ندای فرج را خدای تو؟
این چشمها لیاقت دیدارتان نداشت
دردا...! نبوده چشم دلم مبتلای تو
دلگیری از سیاهی پروندهام، قبول
شرمنده آمدم... که بیافتم به پای تو
ما را به حق ساقی عطشان قبول کن
یابن الحسن تمام وجودم فدای تو
با روضههای فاطمیه قد کشیدهام
در آرزوی این که بمیرم برای تو
ای زائر حسین(ع)! بگو خیمهات کجاست...؟
تا کی بود سکوت بیابان سرای تو؟
ای کاش! دل، اسیر هوا و هوس نبود
تا میشدیم همسفر کربلای تو
در این غروب نیمۀ شعبان شه غریب
هیئت به پاست گوشۀ قلبِ گدای تو
13-14 خرداد 1394
[1] . دلم تسليم شماست، و رأيم تابع شماست. (فرازی از زیارت جامعه کبیره)
فرازی از دعای کمیل. [2]
شاعر : نعیمه امامی
- چهارشنبه
- 24
- شهریور
- 1395
- ساعت
- 16:32
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
نعیمه امامی
ارسال دیدگاه