تو تاریکی شب رفیقم شده نور ماه ندارم میون بساطم به جز اشک و آه
دل هیچ کسی واسم اینجا نسوخت یاحسین الهی که هیچ کس تو غربت نشه بی پناه
غریبم غریبم
گرفتار بدعهدی عده ای نانجیبم
اگه بی شکیبم
برا اینه که مضطر کاروون حبیبم
"حبیبی! إرجَع" روی لبم / توو کوفه اینه تاب و تبم
تو جای خود اما من همش / پریشون بی بی زینبم
وای دلم خونه
همش حرف این کوفیا نیزه و خنجره وفاشون به تو کمتر از کیسه های زره
یکی فکر پست و مقامش تو شهرری و یکی هم به فکر گلوی علی اصغره
چه بی حرمتی شد
برات بیعت قوم کوفی عجب بیعتی شد
عجب فرصتی شد
یه روزه سر تو برا کوفیا قیمتی شد
عزیزاتو این صحرا نیار / تو رو به جون زهرا نیار
ربابت داره صد آرزو / علی اصغرو اینجا نیار
وای دلم خونه
سفیرت شده توی کوفه دیگه خونجگر نیا که برات آقا جون داره اینجا خطر
یه مشت آدم از خدا بی خبر هستن و به قتلم کمر بستن این مردم خیره سر
برات نقشه دارن
همه وعده هاشون دروغه، داره بوی نیرنگ
جلو چشم زینب
یه روز میزنن به تنت دشنه و نیزه و سنگ
دلم خیلی غم داره بدون / نمونده توی تنم توون
توو شهر کوفه پسر عمو / شدم خسته از نیرنگشون
وای دلم خونه
شاعر : حلقه ادبی شاعرانه ها
- شنبه
- 27
- شهریور
- 1395
- ساعت
- 20:4
- نوشته شده توسط
- feiz
- شاعر:
-
حلقه ادبی شاعرانه ها
ارسال دیدگاه