• سه شنبه 28 فروردین 03

 محمد فردوسی

نوحه شهادت مسلم بن عقیل -( از چشمِ شورِ شهر كوفه آخرش افتاد )

1129
1

از چشمِ شورِ شهر كوفه آخرش افتاد
در كوچه اوّل پيكرش بعدش سرش افتاد

بالَش به عشق مادر ارباب در آتــش
اوّل به شدّت سوخت و بعدش پرش افتاد

دندان ارباب دو عالم ريخت بين طشت
دندان مسلم چون ز روی منبرش افتاد

با اينكه می لرزيد از فردای زينب ها
لرزه به كوفه از دمِ "يا حيدرش" افتاد

"روز نُهُم" مسلم اسير خدعه هاشان شد *
"روز دهم" هم زير سُم ها دخترش افتاد **

شكر خدا او زودتر از بچّه هايش رفت
ارباب ما كه پيش جسم اكبرش افتاد

كوفه ميای مسلمش را بيشتر حس كرد
چشمش كه بر حلق علی اصغرش افتاد

از اسب خود افتاد وقتی در دل گودال
در خيمه با صورت گمانم خواهرش افتاد


* نهم ذی الحجه شهادت حضرت مسلم
** دهم محّرم شهادت حميده خاتون دختر مسلم

 

شاعر : محمد فردوسی

  • یکشنبه
  • 28
  • شهریور
  • 1395
  • ساعت
  • 7:7
  • نوشته شده توسط
  • feiz

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران