نشد بال های مرا واکنی
مرا راهی آسمان ها کنی
نشد مثل مجنون بادیه گرد
مرا خانه بر دوش لیلا کنی
نشد بعد توحید لب هایتان
مرا در قنوت شبت جا کنی
بگیری نفس های این مرده را
بگیری و کار مسیحا کنی
توقع ندارم که بنشینی و
گنهکاریم را تماشا کنی
دل ما از اول ثباتی نداشت
تو حق داری امروز و فردا کنی
تو عین ظهوری و من غایبم
دلم را تو باید که پیدا کنی
بیا تاکه با انتخاب خودت
تمام مرا ملک زهرا کنی
شاعر: علی اکبر لطیفیان
- یکشنبه
- 24
- اردیبهشت
- 1391
- ساعت
- 5:39
- نوشته شده توسط
- جواد
- شاعر:
-
علی اکبر لطیفیان
ارسال دیدگاه