برغربتم می گرید ماه وستاره   رفتم به سوی بام دارالاماره
ماه دل آرا ـ قبله دلها
میا به سوی کوفه یابن الزهرا
**********
باشدسرمهمان بردیوارکوفه    امشب تما شا دا رد بازارکوفه
درشور وشینم ـ مست حسینم
میا به سوی کوفه یابن الزهرا
**********
باحلقه گیسویت شدبسته دستم     سرتابه پا ا زجا م عشق تومستم
توئی ا ما مم  ـ  ماه تما مم
میا به سوی کوفه یابن الزهرا
**********
درکوچه تنهائی می گردم ا مشب   خون می چکدازچشمم به یاد زینب
کوفه دورنگ است ـ درکوفه سنگ است
میا به سوی کوفه یابن الزهرا
**********
هرجاکه رفتم حرف ازبستن آب است    تمام کوفه حرف ازطفل رباب است
ای آرزویم  ـ   با تو بگویم
میا به سوی کوفه یابن الزهرا
سید محسن حسینی
شاعر : سید محسن حسینی
- یکشنبه
- 28
- شهریور
- 1395
- ساعت
- 12:5
- نوشته شده توسط
- سیده زینب فیض
- شاعر:
- 
                            سید محسن حسینی

 
                 
                 
                
                 
  
   
  
  
  
  
  
  
                                 
                                 
                                 
                                 
                                 
                                
 
     
     
     
     
                
                
ارسال دیدگاه