١
بوى خون مى آيد از اين سرزمين، اينجا كجاست؟
اين زمين كربلاست (٢)
روز عاشورا در اين وادى سرم از تن جداست
اين زمين كربلاست (٢)
٢
در همين ميدان سرم مى گردد از پيكر جدا
اى امان از كربلا (٢)
مى رود تا شام و تا كوفه سرم بر نيزه ها
اى امان از كربلا (٢)
٣
اى جوانان سپاهم! بارها را وا كنيد
خيمه را برپا كنيد (٢)
يادى از طشت و زر و از حضرت يحيى كنيد
خيمه را برپا كنيد (٢)
٤
دشمنم در اين زمين باشد پر از رنگ و ريا
خواهرم زينب بيا (٢)
كشته خواهم شد در اين وادى بدست اشقيا
خواهرم زينب بيا (٢)
٥
اى چراغ روز و ماه پرفروغ هر شبم
اى برادر! زينبم (٢)
از زمانى كه رسيدم غرق در تاب و تبم
اى برادر! زينبم (٢)
٦
خواهر تو كى براى اين سفر آماده بود؟
اى برادر ياحسين (٢)
مادرم در كودكى هم وعده اش را داده بود
اى برادر ياحسين (٢)
٧
از براى آمدن سوى تو نيت كرده ام
يا اله و يا اله (٢)
اهل بيتم را به همراه خودم آورده ام
يا اله و يا اله (٢)
٨
خواهرم! از راه آمد عاقبت وقت قرار
زينبم اى زينبم (٢)
پاى خود را روى زانوى اباالفضلت گذار
زينبم اى زينبم (٢)
٩
كوفه كرده با تو چون زهرا و حيدر دشمنى
يا حسين ابن على (٢)
آمدى تا گردن كفر و ريا را بشكنى
يا حسين ابن على (٢)
١٠
من حسينم اى جماعت! نوه ى پيغمبرم
من ز نسل حيدرم (٢)
مرتضى باباى من باشد وَ زهرا مادرم
من ز نسل حيدرم (٢)
شاعر : پیمان طالبی
- چهارشنبه
- 19
- مهر
- 1396
- ساعت
- 8:29
- نوشته شده توسط
- ح.فیض
- شاعر:
-
پیمان طالبی
ارسال دیدگاه