ازمکه رسدبوي توامشب به مشامم اي ماه تمامم توببين برسربامم
شمعم که به دورم پروانه ندارم مهمان غريبم من خانه ندارم
مظلوم حسين جان ـ مظلوم حسين جان
************
باحلقه گيسوي توشدبسته دودستم من تابه سرداردعاگوي توهستم
گريدبه غم من امشب دروديوار اي يوسف زهرا رفتم سربازار
مظلوم حسين جان ـ مظلوم حسين جان
************
مي ريخت چوباران به سرم سنگ ملامت خنديدم وگفتم سرزينب به سلامت
اي ماه دل آراروزم شده چون شب کي مي رود ازياد، ياد تو و زينب
مظلوم حسين جان ـ مظلوم حسين جان
************
اينجاسخن ازچيدن هفتادودولاله است اينجاسخن ازسيلي وزهراي سه ساله است
آزادي ومردي ازکوفه بدوراست قربان سرتو صحبت زتنوراست
مظلوم حسين جان ـ مظلوم حسين جان
************
اينجا سخن ازساقي عطشان وسبوبود ازطفل رباب وزسپيدي گلوبود
صحبت بوداينجا ازچشم ابا ا لفضل اينجا همه لرزندازخشم ابا ا لفضل
مظلوم حسين جان ـ مظلوم حسين جان
سید محسن حسینی
شاعر : سید محسن حسینی
- یکشنبه
- 28
- شهریور
- 1395
- ساعت
- 12:11
- نوشته شده توسط
- feiz
- شاعر:
-
سید محسن حسینی
ارسال دیدگاه