تو کوچه های بی کسی ببین که پرسه می زنم
هرچی که سنگم بزنن من ز تو دل نمی کنم
دلم شکسته از جفا به جون مادرت حسین
چه طوری من نیگا کنم تو روی خواهرت حسین
وای دلم تنگه برات وای به جون بچه هات
وای میا کوفه حسین جان
وای علی اکبرت وای به حال اصغرت
وای میا کوفه حسین جان
دارن همه کوچه ها رو برات چراغون می کنن
با خنده های طعنه دار قلب من و خون می کنن
تو بازار آهنگرا آهن تو کوره میندازن
برای دست بچه هات حلقه ی زنجیر می سازن
وای عجب شوری به پاست وای چشاشون بی حیاست
وای از این درد غریبی
وای پی سیم و زرن وای به فکرمعجرن
وای از این درد غریبی
رضا تاجیک
شاعر : رضا تاجیک
- جمعه
- 2
- مهر
- 1395
- ساعت
- 8:53
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
رضا تاجیک
ارسال دیدگاه