ورودیه
حج رها کرده حسین سوی کجا می آید
به گمانم طرف کرببلا می آید
همرهش زینب وزنهای حرم،کودکها
رحمی یارب که سوی خاک بلا می آید
پیشواز آمده حر تا که بگیرد راهش
زینب خسته ی گریان به نوا می آید
این چه خاکیست برادر،بیا برگردیم
نگرانم که چه ها بر سر ما می آید
صبر کن زینب من منرل آخر اینجاست
راضیم زانچه برایم به قضا می آید
ازخدا می طلبم صبر برایت زینب
زانزمانی که به ما سیل فنا می آید
طول یکروز ببینی تو مصیبتهایی
نگری پیکرم از راس جدا می آید
دست عباس علمدار مرا قطع کنند
چون زعلقم به امیدی سوی ما می آید
می کشند اکبرم آنگاه به من می خندند
تیر بر حلق علی اصغر ما می آید
روز عاشور غروبش چه غم انگیز بود
آتشی بر حرم آل خدا می آید
جان تو جان یتیمان وزنان یا زینب
وقت غارت که حرامی به جفا می آید
باید آماده شوی بهر اسارت خواهر
برتو در شام بسی ظلم وبلا می آید
جان زینب بس است طاقتم از دست برفت
زین الم جان زتن آزاد ورها می آید
شاعر : اسماعیل تقوایی
- یکشنبه
- 4
- مهر
- 1395
- ساعت
- 9:20
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
اسماعیل تقوایی
ارسال دیدگاه