آروم آروم از سینه ی صحرا داره می رسه کاروون از راه
به پیشواز این قافله هرکی هوای حرم داره بسم ا...
بریم با هم، بگیریم دم، که زینب رسید غاضریه، آه 2
توی ناقه هاشون پر از مریم / همه مرداشون حضرت عیسی
تا دلتنگ ارباب می شه زینب / میده پرده ی محملو بالا 2
نگاش خونباره، میگه صدباره، تو رو حق واسم نگه داره
غریب مادر 4
هر اونقدر که حال حسین خوبه دل خواهرش خیلی آشوبه
می دونه داداشش می شه یوسف اونم طالعش مثل یعقوبه
آروم آروم، داره قلبش، توی سينه از غصه می کوبه 2
می دونه حسینش می شه یحیی / می دونه خودش هم اسیر می شه
می دونه توی کوچه و بازار / چهل روزه از غصه پیر می شه
مث بارونه، خودش می دونه، که باید تنها بره خونه 2
غریب مادر 4
تا دید غصه ی این بیابون و آروم دم گرفت نوحه ی خون و
همین جاست که با لب های تشنه جدا می کنن راس مهمون و
برا جسم، علی اکبر، می گردم من کل میدون و 2
می بینم که میفروشن این مردم / هه دینشون و به دنیاشون
برای تن بی سرم حتی / زدن نعل تازه به اسباشون
می میره اصغر، میره آب آور، اسارت می شه واسه خواهر 2
غريب مادر 4
شاعر : محمد بیابانی
- یکشنبه
- 4
- مهر
- 1395
- ساعت
- 17:6
- نوشته شده توسط
- feiz
- شاعر:
-
محمد بیابانی
ارسال دیدگاه