غم تو ابر به چشمم شد و مشغول شدم
قبل کشته شدن از فکر تو مقتول شدم
گرچه کار همۀ شهر دگر سکه شده
من به پیش تو ولی سکۀ یک پول شدم
لاله ها بر سرم و روی لبم کاشته اند
شاخۀ خشکم و از غم، پرِ محصول شدم
خوب شد با لب تشنه سر من گشت جدا
مطمئن تا بشوم پیش تو مقبول شدم
سر من بر در دروازه و جسمم بازار
تازه من پیش شما کشتۀ معقول شدم
شاعر : موسی علیمرادی
- یکشنبه
- 4
- مهر
- 1395
- ساعت
- 17:6
- نوشته شده توسط
- ح.فیض
- شاعر:
-
موسی علیمرادی
ارسال دیدگاه