یک کاروان دل، همره دلبر رسیده
زینب بیا که منزل آخر رسیده
یاران فرود آئید این وادی طور است
وعده ز سوی حضرت داور رسیده
اینجا زیارتخانهی پیغمبران است
هر مُرسلی اینجا مقرّبتر رسیده
قبل از تمام کاروان هاشمیها
کرب و بلا شاهد بُود مادر رسیده
اینجا فرات از چهار جانب موج دارد
از چه جواب العطش خنجر رسیده
کودک که میگرید جوابش کعبنی نیست
اینجا تمام حوصلهها سر رسیده
هرکس که عقده داشت از صفین و خیبر
بر قطعه قطعه کردنِ اکبر رسیده
آهنگران شهر را آرام سازید
تازه به خواب ناز علی اصغر رسیده
زنهای کوفه خود مگر پوشش ندارند
که بانوان را غصهی معجر رسیده
هرکس به اهلش وعدهی سوغات داده
اینجا برای بردن زیور رسیده
از این همه خلخال و زیور که مهیّاست
یک ساربان چشمش به انگشتر رسیده
آرام باش آّب فرات؛ ای مهر زهرا
با فاطمیّون مردِ آبآور رسیده
شاعر : احسان محسنی فر
- یکشنبه
- 4
- مهر
- 1395
- ساعت
- 21:15
- نوشته شده توسط
- ح.فیض
- شاعر:
-
احسان محسنی فر
ارسال دیدگاه