• دوشنبه 3 دی 03

استاد حاج غلامرضا سازگار

حضرت قاسم بن الحسن(ع) -( قرآنِ آیه آیه ی دامان من کجاست )

1745
1


قرآنِ آیه آیه ی دامان من کجاست

چشمم به دست و پا زدنش زیر دست و پاست

ای اسب ها چگونه گذارید پا بر او

این یاسِ برگ برگِ گلستان مجتبیاست

آتش کشید از جگرم شعله با نفس

آن لحظه ای که از من لب تشنه آب خواست

جسم لطیف بی زرهش گشته چون زره

از بس که چشمه چشمه زآثار نیزه هاست

میدان جنگ مجلس جشن عروسی اش

خون گلوی او به بدن خوشتر از حناست

باران سنگ نُقل و حنا خون، عروس مرگ

این مجلس عروسی داماد کربلاست

بر مصحفی که جان سُم اسب ها بر اوست

ریزم اگر زپاره ی دل دسته گل رواست

گردیده پاره پاره «جگر پاره» ی حسن

این اجر آل فاطمه، پاداش مصطفی است

خون گلو گرفته بر او راه ناله را

فریاد او به حنجره طوفان بی صداست

از بس که دست و پا زده بر روی دست من

در حالتی که می برمش قامتم دوتاست

«میثم» حیات دین به شهادت میسّر است

لبخند زخم سینه ی ما چشنمه ی بقاست

چشمم به دست و پا زدنش زیر دست و پاست

ای اسب ها چگونه گذارید پا بر او

این یاسِ برگ برگِ گلستان مجتبیاست

آتش کشید از جگرم شعله با نفس

آن لحظه ای که از من لب تشنه آب خواست

جسم لطیف بی زرهش گشته چون زره

از بس که چشمه چشمه زآثار نیزه هاست

میدان جنگ مجلس جشن عروسی اش

خون گلوی او به بدن خوشتر از حناست

باران سنگ نُقل و حنا خون، عروس مرگ

این مجلس عروسی داماد کربلاست

بر مصحفی که جان سُم اسب ها بر اوست

ریزم اگر زپاره ی دل دسته گل رواست

گردیده پاره پاره «جگر پاره» ی حسن

این اجر آل فاطمه، پاداش مصطفی است

خون گلو گرفته بر او راه ناله را

فریاد او به حنجره طوفان بی صداست

از بس که دست و پا زده بر روی دست من

در حالتی که می برمش قامتم دوتاست

«میثم» حیات دین به شهادت میسّر است

لبخند زخم سینه ی ما چشنمه ی بقاست

 

شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار

  • سه شنبه
  • 6
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 4:56
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران