چشام هوای گريه داره سر به سرم اينقدر نذاريد
خرابه كم داره يه خورشيد سر بابا جونو بياريد
ديگه نميشه، رو پا بايستم
اميدی نيست به، منِ سه ساله
همه ميخوان كه زنده بمونم
اما می دونم ديگه محاله
با گوشايی كه پاره شده چه جوری بمونم
با تنی كه آواره شده/ چه جوری بمونم ٢
وقتی كه دلتنگه بابام چه جوری بخوابم
وقتی كه می سوزه چشام/ چه جوری بخوابم ٢
بابا حسين 4
با سرِ انگشتی كه سوخته نميشه كرد اين مو رو شونه
خرابه شبها خيلی سرده داره تنم رو می سوزونه
غرور من رو، تو كوچه له كرد
جلوی چشما، لباس پاره
منو زمين زد، ورودی شهر
جلوی چشما، چشمی كه تاره
با چشايی كه تار شده چه جوری بيينم
پاهام آبله دار شده/ چه جوری ببينم ٢
با مويی كه كشيده شده چه جوری نميرم
سر بابام بريده شده/ چه جوری نميرم ٢
بابا حسين 4
سه سالمه از دنيا سيرم همه ميگن كه خيلی پيرم
شبيه شمع نيمه جونی آروم آروم دارم می ميرم
چادرمو برد، همونی كه تو
گودی گودال، به تو لگد زد
دختر خولی، تا كه منو ديد
مسخره كرد و، حرفای بد زد
با پاهای ترك ترك چه جوری نيفتم
وقتی كه می خورم كتك/ چه جوری نيفتم ٢
وقتی كه بابامو ميخوام چه جوری بخندم
وقتی ترك داره لبام/ چه جوری بخندم ٢
بابا حسين 4
شاعر : مهدی نظری
- سه شنبه
- 6
- مهر
- 1395
- ساعت
- 14:2
- نوشته شده توسط
- feiz
- شاعر:
-
مهدی نظری
ارسال دیدگاه