از خرابه صدا مياد بارون ِ از چشا مياد
عمه ميگه دختر من گريه نكن بابا مياد 2
بابا مياد ديگه شبای آخره بابا مياد چرا چشات هر شب تره
بابا مياد تو رو با خودش می بره 2
گريه نكن همش نگير بهونه 2
پاشو يه كم بزن موهاتو شونه
همين روزا با هم ميريم به خونه 2
وای 4
بازم كه اشكات روونه گريه نكن ميريم خونه
اين ورم صورتتو اشك چشات، می سوزونه 2
بابا مياد خرابه چراغون ميشه بابا مياد رو پای تو مهمون ميشه
بابا مياد درد تو درمون ميشه 2
چند روزه كه همش تو اضطرابی
چند روزه كه روضه خون ربابی
كاشكی ميشد شبا يه كم بخوابی 2
وای 4
شاعر : مهدی نظری
- سه شنبه
- 6
- مهر
- 1395
- ساعت
- 14:7
- نوشته شده توسط
- feiz
- شاعر:
-
مهدی نظری
ارسال دیدگاه