به عشق تو دل سپردم، چه غمهایی که نخوردم
تا حالا هم من به عشق، سرت رو نیزه نمردم
می سوزم برای حنجر تو
می سوزم شبیه مادر تو
می سوزم به پای خواهر تو 2
اسیری چون من پیدا نمیشه غم از قلب زارم پا نمیشه
گره از مویی که سوخته، وا نمیشه
حسین جان حسین اباالغریب 4
من و شام و بی قراری، من و اشک و آه و زاری
بلند میشم پیش پاهات، ولی تو که پا نداری
باباجون تو شهر بی وفایی
عزیزم! به روی نیزه هایی؟
بگو که چرا از من جدایی 2
به عشق تو من طاقت میارم به روی این خاکا سر میذارم
منی که هر شب زیر لگدها، خواب ندارم
حسین جان حسین اباالغریب 4
چشایی که تار تاره، به دستای نیزه داره
چی میشد یک دم سرت رو، توی آغوشم بذاره
نیگا کن که زنجیر به پاهام
نیگا کن به پینه های دستام
اسیرم تو این بازارای شام 2
نمونده دیگه هیچ راه چاره نفسهام افتاده به شماره
شبیه چشمامه پیکر من، پر ستاره
حسین جان حسین اباالغریب 4
شاعر : رضا تاجیک
- چهارشنبه
- 7
- مهر
- 1395
- ساعت
- 14:11
- نوشته شده توسط
- feiz
- شاعر:
-
رضا تاجیک
ارسال دیدگاه