بابا چشامو روی هم میذارم با دیدن خواب تو بی قرارم
پذیرفته ام که بابا ندارم 2
به خدا قسم به سرت روی نیزه ها قسم
به چشات قسم به شرافت کربلات قسم
که من نوه ی حیدرم
اگرچه شکسته پرم
باید بزنم توی شهرشون یه حرم 2
تَوَکَّلتُ عَلی الله
أنا بنتُ أباعبدالله
تو موج داغ تو دریا ترینم بابا از عشق تو شیدا ترینم
سر تا به پا من زهرا ترینم 2
علمت کجاست تو به من بگو که خاتمت کجاست
پیکرت کجاست تو نپرس ازم که معجرت کجاست
سرت به روی نیزه ها
تنت رو زمین بلا
باید که کنم زنده یاد کرببلا 2
تَوَکَّلتُ عَلی الله
أنا بنتُ أباعبدالله
من طفلی از خاندان امیرم خوابو ز چشمای نحسش میگیرم
چون که ز نسل پاک غدیرم 2
مثه مادرم راوی قصه فتح خیبرم
مثه مادرم عاشق حماسه های حیدرم
شروع شده غوغای من
صدای طپشهای من
لوای اباالفضله توی دستای من
تَوَکَّلتُ عَلی الله
أنا بنتُ أباعبدالله
شاعر : رضا تاجیک
- چهارشنبه
- 7
- مهر
- 1395
- ساعت
- 14:44
- نوشته شده توسط
- feiz
- شاعر:
-
رضا تاجیک
ارسال دیدگاه