عطر پیغمبر چنین در کربلا پیچیده است
یا نسیم موی اکبر در هوا پیچیده است
چرخش شمشیر او سر می دواند مرگ را
بین دشمن ذوالفقار مرتضی پیچیده است
بر زمین انگار ثارالله را پاشیده اند
بس که در هر گوشه ای بوی خدا پیچیده است
از تنش هر نیزه مقداری تبرک برده است
یا که بر هر نیزه قرآنی جدا پیچیده است
اسب او از بین دشمن سر درآورد و تنش
در قنوت نیزه ها چون ربنا پیچیده است
قد یک صحرا قد او قد کشیده ست و پدر
قسمتی از پیکرش را در عبا پیچیده است
هر که از خیمه رسیده سخت سردرگم شده
بس که ابعاد غم این ماجرا پیچیده است
شاعر : محمد بختیاری
- پنج شنبه
- 8
- مهر
- 1395
- ساعت
- 9:34
- نوشته شده توسط
- ح.فیض
- شاعر:
-
محمد بختیاری
ارسال دیدگاه