چقدر پشت سرت نغمه ی یا رب کردم
روز ها را به تماشای قدت شب کردم
به قد و قامت و قد قامت زیبات قسم
عدّه ای را به اذان تو مقرّب کردم
هر زمانی که سوار آمدی از راه علی
من تماشای نبی بر روی مرکب کردم
از لبت آتش هجران به زبانم افتاد
دور تر می شدی آنقدر که من تب کردم
حرم از طرز وداع تو اسارت فهمید
گریه ها بود که بر غربت زینب کردم
هرچه کردم دگر انگار پیمبر نشدی
در عبا جسم تو را هر چه مرتب کردم
شاعر : مجتبی کرمی
- جمعه
- 9
- مهر
- 1395
- ساعت
- 10:2
- نوشته شده توسط
- ح.فیض
- شاعر:
-
مجتبی کرمی
ارسال دیدگاه