• شنبه 15 اردیبهشت 03

 سید پوریا هاشمی

حضرت علی اکبر(ع) -( قصد دارد بدود تاب و توانش رفته )

3150
3

قصد دارد بدود تاب و توانش رفته

پیرمردی که غریبانه جوانش رفته

هرچه میخواست که با پا برود باز نشد

عجبی نیست سوی معرکه جانش رفته

وقت پیری همه امید پدرها پسراست

تکیه گاه قدو بالای کمانش رفته..

فرصت اینکه کند پا به رکابش هم نیست

دیر راهی شود از دست زمانش رفته

از سر ماذنه افتاد موذن برخاک

تا به خیمه غم هنگام اذانش رفته

باچه ضجری به سر نعش علی می آید

باچه حالی که توان بهر بیانش رفته

آمد و دید پیمبر به زمین افتاده

آمد و دید که حیدر ضربانش رفته

هرچه میدید علی بود علی بود علی

بدنش بیشتر از حد مکانش رفته

آنقدر نیزه به هرجای تنش ریخته اند

که توان از بدن نیزه زنانش رفته

تیرها مثل حسن با بدنت لج کردند

هرچه تیر است دراین دشت نشانش رفته

عصمت الله به بالای سر شاه آمده

دید در بین کف و هلهله جانش رفته..

نوبت کار جوانان بنی هاشم شد

کار بسیار جوانان بنی هاشم شد

 

شاعر : سید پوریا هاشمی

  • جمعه
  • 9
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 10:8
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران