دنیا شده به کام نیزه توی ازدحام نیزه تو رو پیدا می کنم
میون شور وهمهمه یاد حماسه ی غم حضرت زهرا می کنم
کاشکی منم با تو رونیزه ها بودم
تا هدف سنگای شامیا بودم
گرچه جون من رسیده بر لبم باز عصای دست عمه زینبم
حسین بهترین بابای دنیا 3
بدون حوصله شدم زحمت قافله شدم ای همه اعتقاد من
گرسنگی برده امون از این اسیر نیمه جون بابا برس به داد من
یا أبَتاه مَن الّذی أیتَمَنی
تو همه ی امید و هستی منی
وای من لبات پر از ترک شده ویرونه ببین پر از ملک شده
حسین بهترین بابای دنیا 3
باز شده لحظه ی اذون آیه ی قرآنی بخون من که ندارم خیزرون
دارم به لب یه زمزمه کاشکی شبیه فاطمه بشه مزارم بی نشون
با اینکه من شدم اسیر درد وغم
با گریه هام شهرشون و ریختم به هم
با تموم این همه غم وبلا یک رکعت نماز من نشد قضا
حسین بهترین بابای دنیا 3
شاعر : رضا تاجیک
- شنبه
- 10
- مهر
- 1395
- ساعت
- 13:45
- نوشته شده توسط
- feiz
- شاعر:
-
رضا تاجیک
ارسال دیدگاه