• دوشنبه 3 دی 03


حضرت رقیه مصائب شام -( ای سفر کـرده که صد قافلـه دل پیش تو بود )

1215
1

ای سفر کـرده که صد قافلـه دل پیش تو بود
از چه بر موی سرَت لخته یِ خون مانده و دود

چـه کسـی با تو چنیـن کـرد و مـرا کـرد یتیم
که بُریـده سر تـو؟!... بریـده ای از مـن زود

دیـده ای از سـرِ نیـزه چـه سَـرم آوردنــد
چـه بگـویم که خـبر داری از این روی کـبود

خـوب شد کـرب و بلا جان نـَسـِپـُردم بابا....
پای روضـه کـه بمیـرم به خـدا کـردم سـود

قـدِّ من فاطـمی و مـویِ سـرم زینـبی است
شِبـه این دو شـده ام  تا که تو باشی خشنود

حـرف بازار و کـنیـزی رقـیـّه شـده اسـت
دخـترت را بـِبَـر از شامْ  دو چشمـم شـد رود

پای سـرْ سه ساله یِ تو الـعـجـل می گـوید
مـی رود شـام غـم و مـی رسد آخـر مـوعود

شاعر : حسین ایمانی

  • دوشنبه
  • 1
  • آذر
  • 1395
  • ساعت
  • 17:49
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران