دیر آمدی و غصه هایم را ندیدی
امشب برای کفن و دفن من رسیدی
من از سر شب چشم انتظارم
با بوسه از تو جان می سپارم
بابا حسین جان 4
بابا نبودی که گرسنه آرمیدم
بوی غذا از خانه هاشان می شنیدم
من که عزادار از قتلگاهم
شد پیکرم چون رخت سیاهم
بابا حسین جان 4
یادش بخیر آن چادر زیبا و گلدار
گلهای آن پرپر شده با دست اغیار
من پابرهنه دشمن سواره
شد معجر من یک کهنه پاره
بابا حسین جان 4
شاعر : رضا تاجیک
- یکشنبه
- 11
- مهر
- 1395
- ساعت
- 14:40
- نوشته شده توسط
- feiz
- شاعر:
-
رضا تاجیک
ارسال دیدگاه