• یکشنبه 4 آذر 03

 محمود ژولیده

حضرت مسلم بن عقیل -( گر چه من خود نسب از حضرت مولا دارم )

1515
1

گر چه من خود نسب از حضرت مولا دارم
بخدا عشق به ذرّیۀ زهرا دارم

من غلام حسنم خادم دربارِ حسین
آبرویی اگرم هست ، از آنجا دارم

سرِ سودا زده ام نذر علی اکبر اوست
جان ناقابل خود ، هدیه به آقا دارم

امرِ آقام حسین است سفیرش باشم
من مطیعِ ولی ام ، حکمِ تولا دارم

بین این قوم مُذَبذَب که به دنیا غرقند
حکمِ گردآوریِ بیعتِ آنها دارم

مشگلی نیست،فقط کاش خدا رحم کند
ترس از غربت مولا ؛ نه ز اعدا دارم

نامه دادند حسین! هجده هزار آمادند
امتی گفت بیا، از تو تمنا دارم

باغهامان همه آمادۀ برداشت شده
کوفه ميگفت ترا، شوق تماشا دارم

نیم روزی همه از بیعت خود برگشتند
چند روزیست که دلشورۀ ...این را دارم

نامه دادم که بیا کوفه ، و امّا برگرد
جان شش ماهه میا کوفه ، تقاضا دارم

یا میا کوفه و یا زینب تو برگردد
کوفه دشمن تر از اینهاست که افشا دارم

دخترانِ حَرَمت را به مدینه برسان
خوف از هرزگیِ مردمِ اینجا دارم

چشمها تیزتر از نیزه و شمشیر و سنان
زخمها از اثر سنگ ، سراپا دارم

بر سرِ دار ، از این خنجرشان حیرانم
بوسه از دور بر آن حنجر والا دارم

تله کردند که من در ته گودال افتم
من ز گودال برای تو سخنها دارم

چکمه ها مثل سم اسب تدارک شده اند
من بجای تو تن خویش مهیا دارم

جان مسلم دگر انگشتری از دست درآر
بسکه دلواپسی از غارت و یغما دارم

زیور آلات زنان را ز حرم دور کنید
خوف اوضاع پس از کشتنِ سقّا دارم

دست بر معجر خود زینب کبری گیرد
که غمِ تهمت ، بر دختر زهرا دارم

تا نبینم سر تو بر سر دروازۀ شهر
لحظۀ آخر خود دست دعا را دارم

یارب این قافله را خود به سلامت برسان
که من از این همه غم ، شرم ، ز طاها دارم

شاعر : محمود ژولیده

  • یکشنبه
  • 11
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 16:41
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران