پیغمبران را رهنما دردی کشان را مقتدا
سوگند بر لوح و قلم نشناختش الّا خدا

اسلام را با خونِ دل هر لحظه یاری کرده او
از چشمِ خون آشام ها خونابه جاری کرده او

در چهره اش ای بی خبر آیات رحمانی نگر
از چهره اش نور و ضیا همواره میگیرد قمر

با ذوالفقارش دائما بخشیده جان اسلام را
بر دوشِ ختم الانبیاء بشکسته او اصنام را
 
اکمال دین با نام او حقا که معنا می شود
غیر از علی دیگر چه کس هم کفوِ زهرا می شود؟
 
غیر از علی دیگر چه کس ما را خدایی می کند
از سائلانِ بی پناه مشگل گشایی می کند
 
غیر از علی دیگر چه کس در رزم غوغا می کند
همچون خدا بیگانه را جانانه رسوا می کند
 
گفتا فراوان مصطفی حُبش بود معیار دین
بعد از نبی تنها بود حیدر امیرالمؤمنین
 
آورده اندر شأن او جبرئیل از پروردگار
آن لافتی الّا علی لا سیف الّا ذوالفقار
 
راز زمین و کهکشان خوابیده اندر عین او
طعنه به جنت می زند یک وصله از نعلین او
 
مانندِ خیل عاشقان در فهم مولا مانده ام
تا حکمتی از مصحفِ نهج البلاغه خوانده ام
 
الحمدلله یا علی امشب گداتان پاک شد
امشب چو عاشق پیشه ها در زیر پاتان خاک شد
 
ای آنکه از پیر و جوان یکباره دل بردی ز کف
مهمان نما یک اربعین دلدادگان را در نجف
 
این روزها اقای من خود رو سپیدم میکنی؟
اندر دفاع از دین حق آیا شهیدم میکنی؟

شاعر : سیروس بداغی