• شنبه 3 آذر 03


حضرت علی اصغر (ع) -( سرباز آخر و آوردم )

1385
2

 

سرباز آخر و آوردم

قنداقش رو به خدا سپردم

وقتی که لبهاشُ تکون داد

کاشکی اون لحظه من می مردم

تو سرباز دشت کربلایی ، می خونم برای تو لالایی

یه کم دست و پا بزن بابایی

تنت دیگه بی جونه ، چشای من حیرونه

بابات داره می خونه

لالالالایی لالالالایی

******

لبهای خشکشُ تکون داد

آخر گلوی پارشُ نشون داد

چشماشُ وقتی روی هم بست

دیدم بچم پر زد و جون داد

گلم وا بکن یه بار چشاتُ ، ببین دست بی جون باباتُ

نگیر آخر از من این نگاتُ

گل پسر اربابه ، آروم رو دستش خوابه

ببین چقدر بی تابه

لالالالایی لالالالایی

******

لالایی برا گلش می خونه

حال ربابُ آخه کی می دونه

هرکاری کردن نیزه دارا

راسش رو نیزه نمی مونه

داره مادری یواش می خونه ، چقد روزگار نامهربونه

گلم زیر دست و پا نمونه

سرش به مویی بنده ، دل ربابُ کنده

حرمله هی می خنده

لالالالایی لالالالایی

 

شاعر : ایمان مقدم

www.emam8.com دانلود سبک

  • سه شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 17:19
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران