دلشوره دارم پسر عمو ، ببین که دست و پام می لرزه
خودم شنیدم که می گفتن ، سر حسین چقدر می ارزه
داری میای اگه می شه نیا تو رو جون مادرت
می دونی که اینا دارن نقشه برای انگشترت
آرزوشون همینه که بسوزونن دل خواهرت
ای وای امون از این زمونه
مسلم داره آروم می خونه
حسین حسین حسین
کوفه میا سالار زینب
******
وقتی که پام رسید به اینجا ، چیزی به جز کینه ندیدم
از بس برا تو گریه کردم ، ببین آقا نفس بریدم
برای تو پسر عمو جونم و قربونی آوردم
فدا سرت آقای من هر جایی که زمین می خوردم
آروم آروم زیر لبم فقط اسم تو رو می بردم
چشام دیگه کاسه ی خونه
مسلم داره آروم میخونه
حسین حسین حسین
کوفه میا سالار زینب
******
حالا برات روضه می خونم ، لحظه ی آخرم رسیده
کاشکی برات خبر بیارن ، مسلم تو کوچه ها چی دیده
نبودی تو ببینی که مهمونت و دوره می کردن
برا گلوی اصغرت دنبال حرمله می گردن
خدا کنه جلو چشات به اشک بچه هات نخندن
کوفه با ما نامهربونه
مسلم داره آروم می خونه
حسین حسین حسین
کوفه میا سالار زینب
شاعر : ایمان مقدم
- سه شنبه
- 13
- مهر
- 1395
- ساعت
- 17:29
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
ایمان مقدم
ارسال دیدگاه