سفیر عشق حسین زهرا
تو شهر کوفه غریب و تنها
نداره یار و یاور هوای گریه داره
سرش رو روی خاکا می زاره
آخه دلش بی تابه غریبی ی دلداره
می گه نیا حسین این کوفیا حسین
با هم عهد جفا بستن
پی سرت هستن
حسین نیا به کوفه
******
به روی بام دارالاماره
نام حسین و رو لب میاره
دو دیده ی محزونش همش خیس بارونه
لبای خشکش غرقه به خونه
می گه یه مرد پیداشه آقامو برگردونه
کوفه برس به داد آقام داره میاد
ای وای با ساقی ی ماهش
با طفل شماهش
حسین نیا به کوفه
شاعر : محسن طالبی پور
- سه شنبه
- 13
- مهر
- 1395
- ساعت
- 18:19
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
محسن طالبی پور
ارسال دیدگاه