با ا شک دانه دانه کردم چراغان درگوشه ویرانه آمده جانان
ماه دل آرا ـ برده دلم را
خوش آمدی باباجان یا بن ا لزهرا
**********
ا ی با غبان بنشین بردا مان لا له توپیرعشقی من هم پیر سه ساله
ویرانه ما ـ داردتما شا
خوش آمدی باباجان یا بن ا لزهرا
**********
ا زما ه رویت ا مشب بوسه بگیرم خوا هد دلم درحال بوسه بمیرم
ببین مسیحا ـ ا فتادم ازپا
خوش آمدی باباجان یا بن ا لزهرا
**********
رمق ندارم دیگر ا ی گل خوشبو سوی طبق می آیم باسر زا نو
هستم سراپا ـ شبیه زهرا
خوش آمدی باباجان یا بن ا لزهرا
شاعر : سید محسن حسینی
- سه شنبه
- 13
- مهر
- 1395
- ساعت
- 21:23
- نوشته شده توسط
- feiz
- شاعر:
-
سید محسن حسینی
ارسال دیدگاه