دوباره من و روضه خون کردن بهارای باغ و خزون کردن
دوباره با تیرای غم هاشون دوتا از گلام و نشون کردن
من و بازم، عزادارِ، فراق دوتا نوجوون کردن 2
اینا که روی خاکا خوابیدن / قرار دل پر تبم بودن
دو تا بچه ی جعفر طیّار / امانت های زینبم بودن 2
به خاک افتادن، یه لشگر شادن، خجالت دارم که جون دادن
غریبم زینب 4
یکیشون و از زیر مرکب ها یکیشون و از زیر دست و پا
درآوردم و اومدم خیمه ولی این دفه بی کس و تنها
به داد من، برس زینب، بیا جان مادرم زهرا 2
بیا و وداع کن با جسماشون / که تنگ غروب سر جدا می شن
بزن بوسه لب ها رو که فردا / با من راهی نیزه ها می شن 2
زمین گیر می شی، دیگه پیر می شی، تو رو می بینن اسیر می شی
غریبم زینب 4
شاعر : محمد بیابانی
- سه شنبه
- 13
- مهر
- 1395
- ساعت
- 21:31
- نوشته شده توسط
- feiz
- شاعر:
-
محمد بیابانی
ارسال دیدگاه