• دوشنبه 3 دی 03

 اسماعیل شبرنگ

حضرت سکینه(س) -( گوشه ای با دردهای خویش خلوت می کند )

991

گوشه ای با دردهای خویش خلوت می کند

چشم هایش را انیس اشک غربت می کند

در خلال هق هق بی انتهای هر شبش

شرحه شرحه از غم دوری حکایت می کند

بانوی غم ها سکینه...یادگار کربلا

یک به یک ما را به بزم روضه دعوت می کند

درد دل هایی که در سینه برایش مانده را

باتمام عاشقان اشک قسمت می کند

عالم و آدم به هم می ریزد از فرط عزا

تا که خاتون حرم شرح مصیبت می کند

کودک شش ماهه ای در پیش چشمش جان سپرد

از سه شعبه زیر لب دائم شکایت می کند

مشک خالی...دست بی جان...از عمو دم می زند

از عموجانی که احساس خجالت می کند

بعد عباس بن حیدر...دشمنی ها جان گرفت

خیمه ها می مانَدو...دستی که غارت می کند

راوی روضه گریز روضه های خویش را

سمت گودال عطش کم کم هدایت می کند

بانویی با خشکی لب های خود دارد هنوز

"شیعتی مهما شربتم"را روایت می کند

اشک می ریزی به یاد کربلا بنت الحسین

جان من قربان غم های تو یا بنت الحسین

شاعر : اسماعیل شبرنگ

  • پنج شنبه
  • 15
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 6:1
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران