حضرت علی اصغر (ع)
شبِ قحطِ آب ، دلا چه بیتاب
از رَمَقْ اُفتاد ، (طفلکِ ارباب)٢
چه بیقرار و بیتاب
اصغر رو دستِ ارباب
نوای لبهاش آب آب
(طفل صغیره ، داره میمیره)٢
اصغر شده زار و پریشون
نمونده تویِ پیکرش جون
یه قطره آبی نیست خدایا
میونُ این (دشتِ پُر از خون)٢
(لالا لالا اِی گل بابا)۴
******
دیگه شدْ پَرپَر ، گُلِ نیلوفر
با یه سه شعبه ، (سیراب شد اصغر)٢
داره میباره بارون
از یه گلویِ بی جون
فواره فواره خون
(اصغر فدا شد ، حاجت روا شد)٢
هِی دستو پا زد در تب و تاب
سرباز شش ماهه ی ارباب
ببین چطور ، رو دستِ خورشید
خونینْ شده (صورتِ مهتاب)٢
(لالا لالا اِی گل بابا)۴
*********
شاعر : افشین منصوری فر
- پنج شنبه
- 15
- مهر
- 1395
- ساعت
- 6:38
- نوشته شده توسط
- افشین منصوری فر
- شاعر:
-
افشین منصوری فر
ارسال دیدگاه