• دوشنبه 14 آبان 03


کاروان از مدینه به مکه -( صدای بانگ جرس ، کاروان مهیّا شد )

1315

صدای بانگ جرس ، کاروان مهیّا شد
دل تمام عوالم گرفت و غوغا شد

حسین فاطمه راهی کربلا شده و…
دو چشمِ زینب کبری ، شبیه دریا شد

 

مدینه شهر نبی بود ، شهر خوبی ها
ولی چه عرصه ی تنگی برای آقا شد

رسید جای بلندی که شهر پیدا بود
نگاه کرد و دلش بی قرار زهرا شد

وداع کرد و ، روانه به سوی وادی عشق
عزیز فاطمه راهی کوه و صحرا شد

نگاه کرد به اصغر ، به روی دختر خود
دلش شکست و گرفتار کار دنیا شد

در این میانه ، زنی پشتشان دعا میخواند
نگاهِ امّ بنین خیره بر پسرها شد

خدا کند که دوباره حسین برگردد
دعای مادری اش پشتِکار سقّا شد

خبر نداشت که گودال کربلا روزی ،
سَر عبا و عمامه ، چقدر دعوا شد…

پوریا باقری

  • شنبه
  • 17
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 14:39
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران