زمین خوردی علمدارم پر آشوبه دل زارم 2
تیر و از توو چشمات بذار در بیارم
رو سینت سرم رو میذارم
شبیه یه ابر بهارم 2
باور نکردم با صورت زمین خوردی ای ساقی
چیزی از اون قامت پهلوونیت نمونده باقی 2
دارم با تو یه گفتگویی / نمونده واسم آبرویی
بگو داداش حسینت الان / حرم برگرده با چه رویی
علمدار نام آور من - شده خاک غم بر سر من
نگا کن الان از مدینه - اومد روبروت مادر من
پاشو عباسِ پهلوونم 4
گرفتن دورمو اوباش آخر چشمت زدن داداش
ببین که خیمه ناامنه گذاشتی زینبو تنهاش
بلندشو نذار دست نامحرم آسون
بلندشه روی خواهرامون
دل بچه هامو نلرزون 2
بشنو صدا ناله ی أینَ عَمی العَباسو
پیچیده تو علقمه بوی عطر گل یاسو 2
ببین دشمن ابا نداره / بدون ما حیا نداره
پاشو شمر لعین میخواد که / بره توو خیمه پا بذاره
اگه که نشد آب فراهم - فدای سرت تکیه گاهم
میگیرم زیرشونه هاتو - میشیم حامی خیمه با هم
پاشو عباسِ پهلوونم
شاعر : حسین نوری
- شنبه
- 17
- مهر
- 1395
- ساعت
- 19:41
- نوشته شده توسط
- ح.فیض
- شاعر:
-
حسین نوری
ارسال دیدگاه