چهل منزل در امواج بلاها (یازینب)
(حسین جان)
کسی که پا به پا در محضرت بود
چهل منزل به دنبال سرت بود
چهل منزل اسیر و دست بسته
به شمشیر زبان همسنگرت بود
چهل منزل در امواج بلاها
زمانی بادبان، گه لنگرت بود
خدا جویان که در خون خفته بودند
خودش عباس و عون و جعفرت بود
گهی شد دست و بازوی اباالفضل
گهی در گفتن حق حنجرت بود
گهی پروانه ی گلهای باغت
گهی شمع مزار دخترت بود
فروغ روزهایش اشک طفلان
چراغ شام غمبارش سرت بود
اگر نیمی زتو در کربلا ماند
بحق تا شام نیم دیگرت بود
و ثابت کرد زینب با جهادش
هرآنچه بهر او در باورت بود
مرتضی اسدالله صابر
- یکشنبه
- 18
- مهر
- 1395
- ساعت
- 5:52
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
ارسال دیدگاه