یک اربعین نبودم اگر، حال آمدم
از کوفه پر شکسته و بی بال آمدم
قدَّم رشید بود زمانی، ولی حسین
در زیر بار ماتم تو دال آمدم
بعد از تو رفتم هر طرفی، سنگ خورده ام
بعد از تو رفتم و چه بد اقبال آمدم
پیشِ رویم سر تو و عباس هم که بود
پس دیده ای که من به چه منوال آمدم
آنقَدر بد گذشت به من که، از این سفر
یک اربعین نه، بعد چِهِل سال آمدم
یادت که هست تشنه و بی بال و پر شدی؟
یادت که هست تا دمِ گودال آمدم؟
حالا دوباره بعد چِهِل روز، پیش تو
زخمی و سرشکسته و بی حال آمدم
حق تو را ز دشمن ظالم گرفتم و
تا کربلا، خمیده، سبکبال آمدم
شاعر : رضا باقریان
- یکشنبه
- 18
- مهر
- 1395
- ساعت
- 6:25
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
رضا باقریان
ارسال دیدگاه