مشک طفلان مشک طفلان هستي مرا بهتر زجان تو تا حرم با من بمان
رفته دست من ز دستم مي گيرم تو را به دندان
نازت مي خرم من اي مشک گر باشد به قيمت جان
تو همه هستي من غميني
آبروي من وام البنيني
يا حسين يا حسين عزيز زهرا (2)
*****
اي دلبرم اي دلبرم بيا بيا اي سرورم به سوي سقاي حرم
هستم ساقي و ندارم ديگر ساغر و سبويي
دست من فتاده سويي مشک من فتاده سويي
مردم از خجلت اي مولي الموالي
کم بزن بوسه بر اين دست خالي
يا حسين يا حسين عزيز زهرا (2)
*****
اي علقمه اي علقمه شرمنده ام من از همه ببين که آمد فاطمه
اشگ خجلتم حسين جان مي ريزد به خاک صحرا
کي باور کنم سرم را بر دامن گرفته زهرا
زائرم زائر ياس مدينه
کو دو دستم که بگذارم به سينه
يا حسين يا حسين عزيز زهرا (2)
*****
آرام جان آرام جان چشم انتظار من نمان ديگر مرا سقا مخوان
چون بي دستي ام بديدند سوي من همه دويدند
با ام البنين بگوئيد ياست را با نيزه چيدند
يابن الزهرا دل من را مسوزان
تو مرا سوي خيمه بر مگردان
يا حسين يا حسين عزيز زهرا (2)
شاعر : سید محسن حسینی
- دوشنبه
- 19
- مهر
- 1395
- ساعت
- 12:36
- نوشته شده توسط
- سیده زینب فیض
- شاعر:
-
سید محسن حسینی
ارسال دیدگاه