دستی از معجزه سرشار تویی یا عباس
قمر حیدر کرار تویی یا عباس
به همان نهر که طوف تو نموده است قسم
کعبه ی گنبد دوار تویی یا عباس
مادر دهر شبیه تو نمی زاید باز
گوهر بی بدل انگار تویی یا عباس
حلقه ی عشق وسیع است و در این حلقه فقط
آن که شد نقطه ی پرگار تویی یا عباس
کاشف الکرب حسینی و به لشگر آنکه
زهره برد از دل کفار تویی یا عباس
جرعه ای بوسه به لب های اباعبدالله
از لب آب طلبکار تویی یا عباس
ساقی مشک به دوشی که لب آب فرات
به عطش می زند افسار تویی یا عباس
دستت افتاد زمین، آب به خیمه نرسید
خجل از فاطمه اینبار تویی یا عباس
هر چه آمد به سرت، نور سرت کم نشده
بر سر نیزه قمربار تویی یا عباس
سنگ ها نرخ سرت را چقدر چوب زدند
یوسف رفته به بازار تویی یا عباس
سر بازار بیا اهل حرم را دریاب
که به این قافله ستار تویی یا عباس
شاعر : امیر عظیمی
- سه شنبه
- 20
- مهر
- 1395
- ساعت
- 9:39
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
امیر عظیمی
ارسال دیدگاه