• دوشنبه 3 دی 03


مناجاتی سیدالشهداء دگریز گودال -( من ، روسیه ، اما غلام کربلایم )

1356
1

من ، روسیه ، اما غلام کربلایم
دیوانه ی خیر الانام کربلایم

دنبال دانه رفتم و فهمیدم این را
که از ازل در بند دام کربلایم

در وقت مردن، موقع تاریکی قبر
در انتظار آن امام کربلایم

و دلخوشم از اینکه در هنگامه ی صبح
مثل پرستویی به بام کربلایم

گرد و غبار کفش زائر های عشقم
در صحن های سبزفام کربلایم

آتش گرفته از غم او تار و پودم
در سوختن همچون خیام کربلایم

ای کربلا آتش گرفته خیمه هایت
تا صبح محشر میکنم گریه برایت

زبانحال حضرت زینب(س):

آتش میان معجرم افتاده ، پاشو
سروم ، ولی برگ و برم افتاده ،پاشو

پروانه بودم ، رفتی و آتش گرفتم
پیش تنت خاکسترم افتاده ، پاشو

پهلو به پهلو می شوی با باد صحرا
این دیده یاد مادرم افتاده، پاشو

بین همه دعوا سر انگشتر توست
یک هلهله دور و برم افتاده ، پاشو

در کنج خیمه دخترت صد دفعه غش کرد
رنگ از رخ نیلوفرم افتاده، پاشو

بر سر زدم آنقدر با مشتم ، که دیگر
از دستهایم زیورم افتاده ، پاشو

وجه الله منظر شکسته ، عشق زهرا(س)
طاووس بال و پر شکسته ، عشق زهرا(س)

شاعر : جعفر ابوالفتحی

  • چهارشنبه
  • 21
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 6:34
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران