• سه شنبه 15 آبان 03

 سید پوریا هاشمی

روضه حرکت کاروان از کربلا -( نبریدم! پسر مادرم اینجا مانده )

4450
17

نبریدم! پسر مادرم اینجا مانده
پنج تن یک تنه بر دامن زهرا مانده

 هیچ کس نیست که بالای سرش گریه کند
مونس بی کسی من تک و تنها مانده

 کاش میشد که لباسی برسانم به تنش
آبروی همه عریان روى صحرا مانده

 بین یک گونی کهنه سر او را بردند
ته گودال ولی پیکر او جا مانده

ساربان داد مزن ما کس و کاری داریم
ساربان راه مرو همسفر ما مانده

 چند باری شده گم کرده ام او را اصلاً
بس که از دور تنش مثل معما مانده

 باز چشمش به که افتاد که غش کرد رباب؟
بازهم آمده این حرمله ى وا مانده

برسانید خبر را به علمدار حرم
چادر زینب تو زیر لگدها مانده

ناقه زانو زده تا اینکه سوارش بشوم
چشم من سمت علی اکبرم اما مانده

شاعر : سید پوریا هاشمی

  • چهارشنبه
  • 21
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 7:41
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران