واویلتا واویلتا واویلا
واغربتا واغربتا واویلا
بر قلب زینب گرد غم نشسته
شد حرمت اهل حرم شکسته
شد شام درد و داغ و بی قراری
آل علی از خیمه گه فراری
آنانکه بردند از حسین لباسش
سیلی زدند بر غنچه های یاسش
چشم تو روشن ای مرا برادر
معجر رُباید دشمن از سر من
بعد تو زینب ناسزا شنیده
از اهل کوفه ناروا شنیده
پای حرامی ها به خیمه وا شد
سرها و معجرها به نیزه ها شد
آتش زدن بر خیمه شد چه آسان
قلب یتیمان حسین هراسان
نه گوشواره مانده دختران را
نه گاهواره مانده مادران را
دنبال آل فاطمه دویدند
خلخال از پای همه کشیدند
زینب میان شعله کرده غوغا
سجاد را داده نجات از آنجا
از بس به زینب خورده تازیانه
مثل برادر بر تنش نشانه
دروازه کوفه
حالا كه باز روضة هر شب شروع شد
آوارگيِ موكبِ زينب شروع شد
مي گفت مادرش كه بميرم براي او
تازه بكاء و نالة هر شب شروع شد
سوزي كه از مقطع الاعضا گرفته بود
صوت الحزين شد و چو ، نِي از لب شروع شد
بعد از جدا شدن ز تن پاره پاره ديد
درد و بلا و غصه لبالب شروع شد
وقتي زمان قافله سالاري اش رسيد
زخم زبان و كينه مرتب شروع شد
گاهي تنور ، طور تجلاي نور بود
گاهي ز دِير نالة يا رب شروع شد
سرها به نيزه رفت و بدنها به نيزه خفت
يعني كه اصل صحبت و مطلب شروع شد
خورشيدها به نيزه ، همه در تلاوتند
هشتاد و چند ضجّة كوكب شروع شد
زينب نظاره مي كند و خطبه مي كند
يعني پيام تازة مكتب شروع شد
تفسير كرد از نوك نيزه برادرش
آن آيه را كه از لب زينب شروع شد
از قتلگاه تا دل كوفه و بلكه شام
اصلاح دين و مكتب و مذهب شروع شد
از اختران پاك و نجيبه مگو مگو!
توهين به دختران معذّب شروع شد
- پنج شنبه
- 8
- شهریور
- 1397
- ساعت
- 10:21
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محمود ژولیده
ارسال دیدگاه